دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3452
تعداد نوشته ها : 2
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

 (تحلیلى از جنگ خندق)

یکى از حساس‏ترین و سرنوشت‏سازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهت‏با اهمیت مى‏دانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آن‏چه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشت‏ساز و مهم است. مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. طرح مسئله مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداکثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبت‏به انجام هرگونه اقدام تدافعى تصمیم‏گیرى کنند. تصمیم پیامبر(ص) به حفر خندق یکى از بهترین نمونه‏هاى تصمیم‏گیرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج کیلومتر با عرض تقریبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سه‏متر، مستلزم حجم عظیمى از خاکبردارى است، در حالى که تمام نیرویى که در اختیار پیامبر(ص)بود به سه هزار نفر نمى‏رسید. حال این سؤال مطرح است که چه مدیریتى اعمال شد که توانست‏با وجود همه محدودیت‏ها این اقدام کم نظیر را انجام دهد و به نتیجه مطلوب برساند؟ تصویر اجمالى حادثه غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجرى و در ناحیه شمال و غرب مدینة النبى واقع شد. قرآن مجید در چهار سوره ی بقره آیه 214; آل عمران آیات 26-27; نور آیات 62-64 و احزاب آیات 9-25  و در قریب 22 آیه به مسائل مختلف این جنگ اشاره کرده‏است. سپاه مشرکین از سه لشکر به ترتیب زیر تشکیل شده‏بود: 1- لشکر قریش و هم‏پیمانانش به رهبرى ابوسفیان بن حرب، که فرماندهانى چون خالدبن‏ولید، عکرمة بن ابوجهل، عمروعاص، صفوان‏بن امیه و عمروبن عبدود در آن شرکت داشتند. مجموعه نیروهاى تحت فرماندهى ابوسفیان - با احتساب بنى‏سلیم - 4700 نفر بودند که بیش از 300 اسب و 1500 شتر به همراه داشتند. این نیروها پس از نزدیک شدن به مدینه در محلى موسوم به «رومة‏» مستقر شدند. 2- لشکر غطفان و هم‏پیمانان آن‏ها از قبایل نجد، به فرماندهى «عیینة بن حصن فزارى‏» و مسعود بن رخیله و حارث بن عوف جمعا به استعداد 1800 نفر، که در نزدیکى «احد» اردو زدند و تعداد 300 اسب همراه این لشکر بود. 3- بنى اسد به فرماندهى طلیحه‏بن خویلد اسدى، هم‏چنین یهودیان بنى‏نضیر که قریش را همراهى مى‏کردند و نقش آن‏ها بیشتر تقویت فکرى و روحى این حرکت نظامى بود. یهودیان بنى‏قریظه هم با شکستن پیمان، متحد احزاب محسوب مى‏شدند. اکثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعا ده هزار نفر گفته‏اند. اما این عدد به نظر اندکى اغراق‏آمیز مى‏رسد. احتمالا مجموع سپاه قریش و متحدانش از حدود 8000 نفر متجاوز نبوده‏است. امتیاز عمده سپاه احزاب که تا آن زمان در منطقه حجاز کم نظیر بود، برخوردارى از سواره نظامى با حداقل 600 اسب بود که برترى کامل آنان بر نیروهاى اسلام را تضمین مى‏کرد. به احتمال قریب به یقین، نگرانى عمده مسلمین از همین بخش سپاه احزاب بوده است. طبعا اولین اقدام مؤثر سپاه اسلام هم باید به نحوى طراحى مى‏شد که بتواند سواره نظام دشمن را زمین گیر و بى‏اثر کند. موقعیت مسلمانان بنا به روایت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جریان غزوه خندق 3000 نفر بوده‏است. به نظر مى‏رسد که این قول اندکى خوش‏بینانه و همراه با اغراق باشد. احتمالا این رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و هم‏چنین همراهى کراهت‏آمیز برخى از منافقین است. لازم به ذکر است که تعداد اسب‏هاى مسلمین در غزوه خندق سى و چند اسب بوده‏است. بنا به گفته واقدى چهار روز پس از حرکت قریش از مکه، سواران خزاعه خبر حرکت احزاب را به پیامبراکرم(ص) رساندند. فاصله میان مکه و مدینه براى سپاهى که با ساز و برگ جنگى حرکت مى‏کرد، ده تا دوازده روز راه بوده‏است. بنابراین پیامبر اکرم(ص) و مسلمین تنها شش تا هشت روز براى اتخاذ هرگونه تدبیر و تصمیمى فرصت داشته‏اند. وضعیت عمومى مدینه و روحیه مسلمین در هر اقدام اجتماعى، سیاسى و نظامى، علاوه بر رهبرى، باید به دو رکن دیگر توجه شود: 1- وضعیت و شرایط عمومى جامعه: شرایط ساختارى هر جامعه و نحوه ارتباط و مناسبات افراد و کانون‏هاى مختلف اجتماعى متناسب با شرایط هر جامعه، در روند تحولات اجتماعى نقش تعیین کننده‏اى دارد. گسستگى یا همبستگى اجتماعى، که در جامعه آن روز مدینه به کیفیت تعامل قدرت‏هاى قبیله‏اى حاضر در شهر بستگى داشت، از جمله عوامل مؤثر در همبستگى یا گسستگى نیروهاى درونى شهر به حساب مى‏آمد. تدابیرى که از قبل اندیشیده شده بود، شرایط مطلوب این همبستگى را فراهم کرده‏بود. انعقاد پیمان‏نامه عمومى مدینه، عقد اخوت، و بناى مسجد جهت ایجاد انسجام در فعالیت‏هاى مختلف جامعه از جمله اقداماتى بود که پیامبراکرم(ص) جهت تحقق شرایط وحدت اجتماعى اندیشیده‏بودند. 2- وضعیت نیروى انسانى: نیروى انسانى رکن اصلى در هر اقدام مدیریتى است. عواملى چون کمیت و آمار نیروهاى در اختیار، شرایط روحى نیروها، ارتباط درونى نیروها، نحوه و چگونگى تنظیم رابطه مدیران ستادى و نیروهاى در صف، عواملى هستند که مى‏توانند در زمینه‏سازى موفقیت‏یا عدم موفقیت‏یک اقدام اجتماعى یا نظامى تاثیر گذار باشد. در صورت تحقق شرایط مطلوب نسبت‏به دو عامل فوق، نفش رهبرى و مدیریت‏به عنوان عامل هماهنگى و بهره‏بردارى از شرایط اجتماعى مناسب و نیروى انسانى آماده، موضوعیت‏خواهدیافت. پس از انتشار خبر حرکت احزاب در مدینه، جو عمومى شهر دستخوش تلاطم گردید. بهترین تصویر از شرایط عمومى مدینه، و دسته‏بندى گروه‏هاى حاضر در شهر را قرآن مجید طى 17 آیه در سوره احزاب ارائه کرده‏است. دراین آیات با دقت‏شگفت‏انگیز و روانکاوانه‏اى از روحیات و مواضع گروه‏هاى مختلف، در جریان غزوه احزاب، پرده برداشته است. از نظر قرآن این گروه‏ها به سه دسته کلى تقسیم مى‏شوند: الف - مؤمنین: مطابق آیات قرآن، کسانى که در این گروه جاى مى‏گیرند بسیار معدودند. اینان یاران خالص و فداکار پیامبر اکرم(ص) بوده‏اند که در هر شرایطى هیچ‏گونه تردیدى در اعتمادشان به خدا و رسول ایجاد نمى‏شد. آیه 22 سوره‏احزاب در حق این گروه نازل شده‏است: و لما رءالمؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما; و چون مؤمنان دسته‏هاى دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ایمان و فرمانبردارى آنان نیفزود. ب - منافقین: کسانى‏که با اجبار و اکراه اسلام را پذیرفته بودند و در دل کینه رسول خدا(ص) را مى‏پروراندند، در موقعیت‏هاى مناسب از ضربه زدن و خدمت‏به دشمنان اسلام دریغ نمى‏کردند. قرآن مجید این گروه را معرفى و باطن آنان را آشکار کرده‏است: و اذ یقول المنافقون و الذین فى قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا × و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا...; ( سوره ی احزاب ایه 12-13)و هنگامى که منافقان و کسانى که در دل‏هایشان بیمارى است مى‏گفتند: «خدا و فرستاده‏اش جز فریب به ما وعده‏اى ندادند». × و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم مدینه، دیگر شما را جاى درنگ نیست، برگردید». ج - معوقین و مرددین: اینان مسلمانانى بودند که به خاطر ضعف شخصیت‏یا ضعف ایمان، معمولا در شرایط حساس و در جریان حوادث، گرفتار تردید و ترس مى‏شدند و علاوه بر آن، این روحیه را به دیگران هم منتقل مى‏کردند. قرآن کریم در مواضع مختلف ضمن بررسى نهضت انبیا به این گروه اجتماعى اشاره کرده، و حتى گاهى در کنار منافقین و تحت عنوان «الذین فی قلوبهم مرض‏» از آن‏ها یاد کرده‏است. در سوره احزاب هم خداوند ویژگى‏هاى روانى و شخصیتى این گروه را آشکار کرده‏است: قد یعلم الله المعوقین منکم و القائلین لاخوانهم هلم الینا و لا تاتون الباس الا قلیلا;  (سوره احزاب آیه 18)خداوند کارشکنان [و مانع شوندگان] شما و آن کسانى را که به برادرانشان مى‏گفتند: «نزد ما بیایید» و جز اندکى روى به جنگ نمى‏آورند [خوب] مى‏شناسد. معمولا این گروه در سختى و شرایط بحرانى، با منافقین احساس همراهى و همگامى بیشتر مى‏کنند. گاهى با عذر و بهانه‏هاى به ظاهر موجه، موضع ماموریت و مسئولیت‏خود را ترک کرده و چون باطنا منافق نیستند، یا به جهت آینده‏نگرى و توجیه خود و دیگران، سعى مى‏کنند خودشان را با رهبرى هماهنگ نشان دهند. قرآن مجید این حالات و روحیات را افشا مى‏فرماید: ... و یستاذن فریق منهم النبى یقولون ان بیوتنا عورة وما هى بعورة ان یریدون الا فرارا; (سوره احزاب آیه 13 )و گروهى از آنان از پیامبر اجازه مى‏خواستند و مى‏گفتند: «خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است‏» [ولى خانه‏هایشان] بى‏حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزى نمى‏خواستند. این گروه همواره در معرض بازگشت‏به کفر قرار دارند، زیرا قدرت براى آنان اصالت دارد. به همین دلیل بسیار غیر قابل اعتمادند: و لو دخلت علیهم من اقطارها ثم سئلوا الفتنة لاتوها و ماتلبثوا بها الا یسیرا; (سوره احزاب آیه 14) و اگر از اطراف [مدینه] مورد هجوم واقع مى‏شدند و آنگاه آنان را به ارتداد مى‏خواندند، قطعا آن را مى‏پذیرفتند و جز اندکى در این [کار] درنگ نمى‏کردند. در عین حال این گروه اجتماعى گروهى پر مدعا، متوقع و طلبکارند. به تعبیر قرآن، هرچند در شرایط خطر چشمانشان از ترس، حالت چشمان مشرف به مرگ را دارد، اما وقتى شرایط عادى شود زبان دراز، گستاخ، مدعى و طلبکار مى‏شوند: اشحة علیکم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذى یغشى علیه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة على الخیر...;  ( سوره احزاب آیه 19)بر شما بخیلانند، و چون خطر فرارسد آنان را مى‏بینى که مانند کسى که مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مى‏چرخد [و] به سوى تو مى‏نگرنند; و چون ترس برطرف شود شما را با زبان‏هایى تند نیش مى‏زنند; بر مال حریصند. در مجموع مى‏توان گفت که با توجه به شرایطى که اشاره شد و نیز وضعیت کمى و کیفى نیروهاى اسلام، رهبرى پیامبر اکرم(ص) در جنگ احزاب یکى از دشوارترین مدیریت‏ها در شرایط نامناسب بوده‏است. 1) برنامه ریزى و تعیین استراتژى با بررسى جزئیات غزوه خندق به راحتى مى‏توان به این واقعیت رسید که پس از وصول خبر حرکت احزاب، پیامبراکرم(ص) سیاستى دفاعى را اتخاذ کردند. جهت تحقق این هدف، بهترین تدبیر ماندن در شهر و بهره بردارى از کلیه امکانات و توانایى‏هاى درون شهرى بود. ماندن در شهر مى‏توانست‏سپاه اسلام را به لحاظ پشتیبانى و تدارکات در یک جنگ دفاعى طولانى یارى دهد. با توجه به برترى کمى سپاه دشمن و برخوردارى آنان از بیش از 600 اسب که به آن‏ها تحرک فوق‏العادة‏اى مى‏بخشید، مهم‏ترین اقدام، جلوگیرى از تهاجم اولیه دشمن و بى‏اثر کردن نقش سواره نظام بود. موفقیت‏سپاهى چون سپاه احزاب، به تهاجم اولیه بستگى داشت. بنابراین، جلوگیرى از کسب موفقیت در تهاجم اولیه سپاه مشرکین مى‏توانست‏یکى از اهداف اولیه پیامبر اکرم(ص) باشد. پیامبر اکرم(ص) ضمن اتخاذ سیاست تدافعى، به حفر خندق فرمان دادند که مى‏توانست هدف یادشده را تامین کند. از آن‏جا که همه تصمیمات را در نهایت پیامبراکرم(ص) مى‏گرفتند، سرعت عمل آن حضرت در پذیرش و پیاده کردن این پیشنهاد قابل توجه است. اهمیت و عظمت این تصمیم از مجموع اطلاعاتى که مورخان به دست مى‏دهند، چنین برمى‏آید که خندق داراى ابعاد زیر بوده‏است: طول آن حداقل پنج و حداکثر شش کیلومتر بوده‏است. خندق در شمال شرق مدینه از ناحیه برج‏هاى شیخان شروع شده و تا غرب مدینه یعنى تا کوه بنى‏عبید و از آن‏جا به طرف جنوب تا محلى که اکنون مسجد فتح قرار دارد، کشیده مى‏شده‏است و از این نقطه هم تا مصلى امتداد داشته است. هر چند مسیر دقیق خندق مشخص نیست و این احتمال وجود دارد که در مسیر، وجود موانع طبیعى و مصنوعى مى‏توانست مسلمین را از حفر خندق بى‏نیاز کند، اما در مجموع با توجه به فاصله مناطق یادشده و هم‏چنین با توجه به تقسیم کارى که انجام گرفت، مسلما طول خندق از پنج‏کیلومتر کمتر نبوده‏است. اگر قول مشهور مورخان را که مى‏گویند تعداد حفر کنندگان خندق 3000 نفر بوده‏است‏بپذیریم - چون هر ده نفر مامور حفر چهل ذراع(بیست متر) از خندق بوده‏اند - بنابراین، طول خندق باید در حدود شش کیلومتر برآورد شود. مورخین مسیر خندق را چنین تشریح کرده‏اند: مبدا آن راتج و قلعه شیخان بود، و از آن‏جا تا تپه ذباب در شمال مدینه کشیده‏شده و سپس به طرف غرب تا کوه بنى‏عبید و از آن‏جا تا محلى که هم‏اکنون مسجد فتح قرار دارد کشیده مى‏شده‏است. در مغرب هم جهت احتیاط، به رغم وجود موانع طبیعى، چون نخلستان‏ها و حرات، خندق تا مصلى امتداد پیدا کرده‏است. عرض و عمق خندق نباید کمتر از ده متر باشد، چرا که به هر حال باید طورى طراحى مى‏شد که یک چابک سوار با اسب نتواند از آن عبور کند. اما در مورد عمق خندق، همین قدر که پیاده‏نظام دشمن نتواند از یک طرف وارد، و از طرف دیگر خندق خارج شود، مى‏توانست پاسخ‏گوى هدف پیامبر اکرم(ص) باشد. بنابراین احتمالا عمق خندق در حدود سه یا چهار متر بوده‏است. دکتر آیتى معتقد است که طول خندق 5/5 کیلومتر، عرض آن ده متر و عمق آن پنج متر بوده‏است. با توجه به فاصله میان مکه و مدینه (ده تا دوازده روز راه) و تصریح مورخان به این‏که سواران خزاعه پس از حرکت قریش به سرعت و ظرف مدت چهار روز خود را به پیامبر اکرم(ص) رسانیده و موضوع را اطلاع داده‏اند، مسلما مدت حفر خندق از ده روز کمتر بوده‏است. 2) سازماندهى پس از تعیین مسیر خندق که توسط شخص پیامبر(ص)، به همراه گروهى از مشاوران ایشان، افرادى چون سلمان فارسى، سعد معاذ و سعدبن عباده انجام شد، نخستین اقدام رسول‏خدا(ص) ایجاد سازمان لازم براى نیل به هدف نزدیک یعنى حفر خندق بود. این کار به سرعت اما با دقت و ظرافت تمام انجام گرفت. کل نیروهاى موجود، مجموعا نزدیک به سیصد گروه عمل کننده، تحت مدیریت‏یکى از بزرگان اصحاب (مهاجر و انصار) هماهنگ شدند. ارتباط پیامبر اکرم(ص) با همه مسلمین از طریق سرپرستان انجام مى‏شد. هر چند ارتباط آن حضرت با همه مسلمین ارتباطى صمیمى و مستقیم بود اما در امور محوله، فقط سرپرستان با رسول خدا ارتباط و تماس داشته‏اند. این نکته تلویحا از اشارات منابع تاریخى بر مى‏آید. چنان‏که در ماجراى مواجه شدن گروه سلمان فارسى با سنگ سختى، افراد گروه از سلمان مى‏خواهند موضوع را به اطلاع پیامبراکرم(ص) برساند. 3) مدیریت نیروى انسانى چنان‏که از نقشه برمى‏آید پیامبر اکرم (ص) جهت ایجاد انگیزه و تشدید فعالیت مسلمین قسمتى از ماموریت‏حفر خندق را به مهاجرین و بخش بزرگ‏ترى از آن را به انصار سپردند. براى آن‏که میان انصار هم نوعى رقابت‏به‏وجود آید آنان را به سه گروه تقسیم کردند. این تقسیم بندى برمبناى نزدیکى قومى و قبیله‏اى انجام شد، زیرا هر تقسیم بندى دیگرى ممکن بود با توجه به اختلافات فکرى، فرهنگى و قومى مسلمین که بسیارى از آن‏ها تازه به اسلام گرویده بودند، سرمنشا بروز مشکلات و مسائلى باشد. بروز اختلاف بر سر سلمان که نه از انصار بود و نه وابسته به مهاجرین، نمونه خوبى براى اثبات این مدعا است. پیامبر اکرم(ص) آگاهانه، از رقابت میان قبایل جهت تسریع کار استفاده کردند. این تدبیر تا حد گروه‏هاى عمل کننده هم ادامه یافت. رسول‏الله(ص) با اعمال تقسیم کارى حساب شده میان افراد، هر چهل ذراع از مسیر خط کشى شده را به ده نفر محول کردند. بدین ترتیب نه فقط قبایل و طوایف با هم رقابت مى‏کردند، بلکه در درون هر گروه میان افراد آن گروه هم رقابت ایجاد مى‏شد. ضمن این‏که حوزه کار هر گروه کاملا مشخص بود و تداخلى در مسئولیت‏ها هم پیش نمى‏آمد. اقدامات انگیزشى پیامبر(ص) یکى از تدابیر پیامبراکرم(ص) جهت پیشبرد هر چه سریع‏تر حفر خندق، توجه دادن مسلمین به اصول اعتقادى و مخصوصا آخرت بود. با تعلیم این اصل سازنده که زندگى حقیقى حیات اخروى است و زندگى دنیوى گذرا و بى‏اعتبار است، شور و نشاط کار در مسلمین زیادتر مى‏شد. نکته در خور توجه این‏که به خاطر محدودیت زمانى و ضرورت تاثیر فورى سخن، رسول‏خدا(ص) از زبان شعر که مؤثرترین زبان آن روز بود، استفاده مى‏کردند. به عنوان نمونه ابن سعد در «طبقات‏» مى‏گوید پیامبراکرم(ص) در جریان حفر خندق این بیت را تکرار مى‏کردند: اللهم ان الخیر الآخره فاغفر للانصار و المهاجره و یا به قولى: لاعیش الا عیش الاخره فاغفر للانصار و المهاجره و یا: اللهم لو لا انت ما اهتدینا و لاتصدقنا و لاصلینا براى آن‏که مسلمین هدف اصلى را گم نکنند و بدانند که زحماتشان در چه جهت و براى چیست، با این روش بر اصول تاکید مى‏کردند. شاید از همین نکته بتوان به این نتیجه رسید که در هر اقدام مدیریتى لازم است مدیر دائما رهروان خود را با هدف یا اهداف آشنا و آنان را توجیه نماید. پیامبراکرم(ص) از بهترین روش ممکن جهت انجام این مهم استفاده کرده‏اند; از روش آموزش غیر مستقیم و با بهره‏گیرى از زبان شعر که تاثیرى فورى و ماندگار داشت. جهت تقویت روحیه مسلمین و فعال‏تر کردن آنان، موارد زیر از شیوه مدیریت پیامبر(ص) قابل استنباط است: الف - مشارکت مستقیم و جدى و همه جانبه شخص رسول الله(ص) در کار حفر خندق، به‏طورى‏که به گفته بسیارى از مورخان، نیروهاى عادى مجاز بودند شب‏ها محل کارشان را ترک کنند اما پیامبراکرم(ص) به اتفاق گروهى از اصحاب مؤمن و مخلص در کنار خندق مى‏ماندند. نکته قابل توجه این‏که، این مشارکت‏به رهبرى و هدایت مسلمین محدود نبود، بلکه آن حضرت خود خاک حمل مى‏کردند و هر جا مسلمین در حفر خندق گرفتار مشکل مى‏شدند از آن جناب استمداد مى‏کردند. ب - حضور شاد و با نشاط پیامبر اکرم(ص) این روحیه را به نیروها هم منتقل مى‏کرد. روحیه با نشاط پیامبر چنان بر اصحاب تاثیر گذاشته بود که آنان حتى بیش از مواقع عادى با یکدیگر شوخى و مزاح مى‏کردند. پیامبر اکرم(ص) هم تا آن‏جا که این شوخى‏ها برخوردى با ارزش‏هاى الهى و اسلامى و شخصیت افراد و اداره امور نداشت، آن را منع نمى‏کردند. ج - خواندن سرودهاى دسته جمعى یکى دیگر از اقداماتى بود که ضمن جلوگیرى از پرداختن مسلمین به بحث‏هاى تضعیف کننده روحیات و ایجاد کننده اضطراب عمومى، موجب شادى و نشاط و تقویت روحیه مسلمانان مى‏شد. تمامى این سرودها داراى بار ارزشى و تاثیرات تربیتى بسیار خوبى بود. یکى از سرودهایى که مسلمین مى‏خواندند، به مرد نیکوکارى مربوط مى‏شد به نام جعیل که به گفته واقدى، زشت روى و مبتلا به بیمارى پوستى بود اما در جریان حفر خندق همکارى مى‏کرد. پیامبر اکرم(ص) نام او را از جعیل به عمرو تغییر دادند و به همین مناسبت مسلمین این بیت را سروده و دسته جمعى تکرار مى‏کردند: سماه من بعد جعیل عمرا و کان للباس یوما ظهرا گفته‏اند پیامبر اکرم(ص) هم با تکرار آخرین کلمات هر مصرع با آنان همراهى مى‏کرد. د - یکى دیگر از تدابیر پیامبر اکرم(ص) در مدیریت نیروى انسانى، استفاده مؤثر از همه نیروهاى درگیر در حفر خندق بود، به‏طورى‏که از سست ایمانان و حتى منافقین هم در حد مطلوب بهره‏بردارى و استفاده مى‏شد. برخلاف روش‏هاى تنبیهى و انضباطى موجود در جوامع مختلف، مخصوصا در شرایط جنگى، در جریان غزوه احزاب، توبیخ و تنبیه مستقیم افراد خاطى و قاصر در انجام وظیفه توسط پیامبر دیده نشده‏است. پیامبر اکرم(ص) نظامى را طراحى کرده بودند که در آن فرد خاطى خود به‏خود سرشکسته و شرمسار مى‏شد. به نقل واقدى در جریان حفر خفدق اگر از کسى سستى مى‏دیدند به او مى‏خندیدند. چنین بود که افراد سست ایمان و منافق هم از ترس ریشخند دیگران، ناگزیر از کارکردن بودند. البته چنان‏که قرآن به صراحت فرموده‏است، این گروه‏ها به بهانه‏هاى مختلف از زیر کار شانه خالى مى‏کردند. ( سوره احزاب آیه 13) اما این شیوه عمل پیامبراکرم(ص) و مؤمنان باعث‏شده بود که آنان گستاخ نشوند، ضمنا براى آنان حقى در همراهى با مؤمنان ایجاد نشده و در حد امکان از توانایى‏هاى آن‏ها هم بهره‏بردارى مى‏شد. 4) ارتباطات ارتباط پیامبر اکرم(ص) در جریان غزوه خندق با نیروهاى اسلام، مستقیم و بى‏واسطه‏بود. کسانى‏که مسئولیت‏خبررسانى و ابلاغ فرامین رسول خدا(ص) را به واحدهاى مختلف و گزارش مسائل و مشکلات واحدها را به آن حضرت عهده‏دار بودند، به‏طور مستقیم با آن حضرت دیدار مى‏کردند. مسلمین قریب به 35 اسب در اختیار داشتند که در جریان حفر خندق و نیز پس از آن در جریان محافظت از خندق جهت هماهنگى وایجاد ارتباط و خبر رسانى سریع، استفاده مى‏شد. پس از حفر خندق، مسلمین براى خندق درهایى قرار دادند (احتمالا هشت در)، هر یک از این درها نگهبانانى داشت و زبیر بن عوام به عنوان فرمانده کل، بر آنان نظارت مى‏کرد. ارتباط میان این دروازه‏ها که در نقاط حساس و استراتژیک خندق تعبیه شده‏بود توسط عبادبن‏بشر، سرپرست نگهبانان چادر فرماندهى که پیامبراکرم(ص) در آن مستقر بودند، با سرعت تمام و با استفاده از اسب انجام مى‏شد. هم‏چنین پس از اتمام کار حفر خندق و استقرار نیروها در دو طرف آن، پیامبر اکرم(ص) کلمات یا عباراتى را تعیین فرموده بودند که هم به منزله اسم رمز تلقى مى‏شد و واسطه شناسایى بود و هم جهت‏خبررسانى سریع مورد استفاده قرار مى‏گرفت. هم‏چنین شعارهاى ویژه‏اى جهت‏برقرارى ارتباط مسلمین با یکدیگر و با چادر فرماندهى که در دامنه کوه سلع مستقر بود، از سوى حضرت تعیین شده بود. به مجرد برخورد با موقعیت ویژه، افرادى که مستقیما با آن موقعیت رویاروى مى‏شدند، موظف بودند شعار خاصى - مثلا الله اکبر - را تکرار و دیگر نیروها را از موقعیت‏خود آگاه سازند. از طریق همین شبکه ارتباط سریع، مسلمین چند بار از رخنه و نفوذ نیروهاى دشمن آگاه شده، به موقع آن را دفع کردند. نکته در خور توجه این که، همه این اسامى رمز و واژگان ارتباطى بار ارزشى داشت. گاهى هم از شعاردادن دسته‏جمعى براى تدارک جنگ روانى علیه دشمن استفاده مى‏شد. 5) نظارت و کنترل چنان‏که قبلا هم اشاره شد، نظارت پیامبر اکرم(ص) بر عملکرد افراد در جریان حفر خندق نظارتى غیر مستقیم بود. طراحى نظام تقسیم کار دقیق و رقابت ایجاد شده میان گروه‏هاى عمل کننده، موجب ایجاد نظام نظارت و کنترل همگانى و عمومى شده‏بود، به گونه‏اى که مى‏توان گفت همه افراد خندق برکار یکدیگر نظارت و کنترل داشتند. در عین حال نوعى حضور و غیاب غیر مستقیم هم نسبت‏به شاغلین در حفر خندق اعمال مى‏شد، بدین ترتیب که هر کس ناگزیر از ترک موضع ماموریت‏بود از شخص رسول اکرم(ص) اجازه مى‏گرفت و این به عنوان یک روحیه عمومى که جنبه ارزشى هم داشت، در آمده‏بود. چنان‏که قرآن مجید هم در سوره احزاب اشاره فرموده‏است، یکى از ملاک‏ها و مشخصه‏هاى تعیین اعتقاد و ایمان افراد، اجازه گرفتن از پیامبر اکرم(ص) جهت غیبت موقت‏بود. بنابراین، وجه بارز نظام نظارتى پیامبر اکرم(ص) طراحى نظامى بود که براساس آن نوعى نظارت همگانى و خودجوش در میان نیروهاى اسلامى ایجاد شده بود. این نظام نظارتى که بر مبناى اعتماد کامل میان رهبر و رهروان طراحى شده‏بود مى‏توانست موجب تقویت اعتماد به نفس و بارورى شخصیت افراد شود. با توجه به مجموعه عوامل فوق بود که پیامبر اکرم(ص) موفق شدند کار عظیم و شگفت‏انگیز حفر خندق را در مدت کوتاه (کمتر از ده روز) به انجام رسانند. سرانجام، در این غزوه قدرت رهبرى و مدیریت رسول‏الله(ص) توانست احزاب را شکست دهد و آخرین تهاجم سپاه متحد شرک و کفر را ناکام کند.  
دسته ها :
پنج شنبه دوم 8 1387
بسم الله الرحمن الرحیم بررسی جایگاه دین در بین دانشجو یان ایرانی سلام به تمام باز دید کننده کان من یک محقق اجتماعی با مدرک کارشناسی ارشد به بالا هستم موضوعی را که برای بحث به باز دید کننده گان ارئه می نایم تحقیقی است که در مورد دین گریزی دانشجویان انجام داده ام و خلاصه ای نیز از تحقیق خود را در زیر می آورم و از بازدید کننده محترم می خواهم که هر گونه نظر و یا پیشنهادی در این مورد را داشتب نویسخلاصه تحقیقهدف از انجام این پژوهش ، بررسی عوامل موثر در تقویت و یا تضعیف دینی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز می باشد.در بخش تئوریک تحقیق به مرور ادبیات تحقیق وسوابق انجام کارها ی مشابهی که در همین زمینه انجام شده بودپرداخته‌شدو با الگو گرفتن از تئوریهای مطرح شده مدلهای تحلیلی و فرضیه های تحقیق تنظیم گردیدوبعد به تحقیق میدانی از جامعه آماری 20157 و حجم نمونه 325 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز پرداخته شده است، در این بررسی از روش تحقیق میدانی ( پیمایش ) و همچنین از ابزارهای اندازه گیری مصاحبه، پرسشنامه و نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است . واحد آماری و تحلیل ما را نیز ( دا نشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز) تشکیل می دهد . برای سنجش این موضوع ایتداءبر اساس مصاحبه و مدل تحلیلی و( Pretest ) انجام گرفته پرسشنامه ای تهیه و بین نمونه آماری پخش گردیدکه پرسشنامه از دو بخش بررسی گرایش دینی و بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دینی تشگیل شده بود.ابتداءبر اساس بررسی گرایش دینی دانشجویان بر اساس شاخصهای (اصول دین ،ارزشهای اسلامی ،احکام واخلاق)دانشجویان در5 گروه‌طبقه بندی شده(دیندار،اعتقاد نظری‌به‌دین،اعتقاد عملی به دین، کم اعتقاد،دین گریز).و بعد فرضیه هایی را که به عنوان عوامل مؤثر بر گرایش دینی با توجه به چهارچوب تئوریکی،پیشینه‌تحقیق ومدل‌تحلیلی‌انتخاب شده بودندکه عبارتنداز:(رضایت، عوامل فردی، ارزشهای شخصی ،اوقات فراغت، متغیر های خانواده،نیاز) مورد بررسی قرار گرفت. شیوه های تجزیه و تحلیل به دو صورت شکل گرفته است : 1- به صورت توصیفی که شامل جداول فراوانی ،آمار توصیفی(میانگین،انحراف معیار ،واریانس)که‌به‌تفکیک‌گروههای پنجگانه انجام گرفته است. 2- به صورت آمار استنباطی شامل آزمونهای R پیرسون و رگرسیون چند متغیر ه،آنالیز واریانس چند متغیره و نیز از نمودار جعبه(شاخ وبرگ)برای بررسی پراگندکی متغیر ها استفاده شده است .وبراساس مدل تحلیلی و نیز تجزیه تحلیل آماری به تدوین مدلهای تأئید شده پرداخته شده استنتیجه گیری و مدلهای تأئید شده1-5گروه دیندار: برای تفکیک گروه دیندار، ابتداءاز متغیرهای مربوط به گرایش مذهبی برای هر دانشجو میانگینی برای اعتقاد نظری(اصول دین وارزشهای اسلامی)و اعتقاد عملی (احکام واخلاقیات)ونیز میانگینی کل از متغیرهای گرایش مذهبی آنها (اصول دین،احکام،ارزشهای اسلامی،اخلاقیات)بر اساس فرمان Compute در نر م افزار. spss10 محاسبه شدو بعد افرادی که میانگین اعتقاد عملی ونظری آنها بالاتر از 4 بود ونیز میانگین گرایشهای مذهبی آنها نیز بالاتر از4 بود بعنوان افراد دین دار انتخاب شد و از لحاظ کیفی یعنی افرادی که میانگین اعتقاد نظری و عملی به دین آنها بالاتر از زیاد بود به عنوان افراددین دار انتخاب شدند که این تعداد93 نفراز نمونه آماری را تشکیل می دادندو بعد فرضیه های تحقیق ( رضایت ، عوامل فردی، ارزشهای شخصی ،اوقات فراغت، متغیر های خانواده،مشکلات) به صورت آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه بررسی ها نشان می دهدکه از علل گرایش گروه افراد دین دار، به دلیل محل سکونت و نیز به دلیل رضایت از رشته تحصیلی و خانواده خود ونیزمذهبی بودن خانواده و داشتن روابط صمیمی با خانواده و مشورت و در میان گذاشتن مسائل با پدر و مادر و نیز مشورت پدر و مادر اشاره نمود . از ارزشهایی که این گروه از دانشجویان به آن اهمیت می دهند می توان از ملاکهای انتخاب همسر ،دیانت وتقوا،حسن خلق،هم سن وهم رشته بودن اشاره نمود و ازملاکهای انتخاب شغل این گروه می توان به :خواست خانواده ،خدمت به جامعه،کارنیمه وقت و نیز در آمد اشاره نمود ونیز از موارد مصرف پول می توان ( زیارت،وسایل در سی،ازدواج و خدمت به جامعه )را مطرح نمود،واز آرزوهای جامعه می توان به بهبود وضع جامعه اشاره نمودمشکلات این گروه عبارتند از امکانات دانشگاه ،ومشگلات موجود در ادامه تحصیلی و کنکورو مشکلات اعتقادی و اخلاقی در جامعه،و نیز این گروه در اوقات فراغت خود از ورزش، شرکت در محافل و صحبت با خانواده بهرمند می شوند که بررسی رابطه عومل مؤثر بر گرایش دینی دانشجویان در مدل تأئید شده 1-1-5 نشان داده می شود 2-5گروه اعتقاد نظری به دین:
دسته ها :
پنج شنبه دوم 8 1387
X